امامت امام جواد(ع) در کودکی و حیرت برخی از شیعیان
مذهبی
سلام به وب من خوش آمدید.
یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 17:57 ::  نويسنده : سعید

به همین جهت، شیعیان اجتماعاتى تشکیل دادند و دیدارهایى با امام جواد به عمل آوردند و به منظور آزمایش و حصول اطمینان از اینکه او داراى علم امامت است، پرسشهایى را مطرح کردند و هنگامى که پاسخهاى قاطع و روشن و قانع کننده دریافت کردند، آرامش و اطمینان یافتند.
مورخان در این زمینه مى نویسند: چون امام رضا (ع) در سال دویست و دو رحلت نمود، سنّ ابوجعفر نزدیک به هفت سال بود، ازینرو در بغداد و سایر شهرها در بین مردم اختلاف نظر پدید آمد. «ریّان بن صلت»، «صفوان بن یحیى»، «محمد بن حکیم»، «عبدالرحمن بن حجاج» و «یونس بن عبدالرحمن»، با گروهى از بزرگان و معتمدین شیعه، در خانه «عبدالرحمن بن حجاج»، در یکى از محله هاى بغداد به نام «برکه زلزل»(2) گرد آمدند و در سوگ امام به گریه و اندوه پرداختند... یونس به آنان گفت: دست از گریه و زارى بردارید، (باید دید) امر امامت را چه کسى عهده دار مى گردد؟ و تا این کودک (ابوجعفر) بزرگ شود، مسائل خود را از چه کسى باید بپرسیم؟
در این هنگام «ریّان بن صلت» برخاست و گلوى او را گرفت و فشرد، و در حالى که به سر و صورت او مى  زد، با خشم گفت: تو نزد ما تظاهر به ایمان مى کنى و شکّ و شرک خود را پنهامى مى دارى؟! اگر امامت او از جانب خدا باشد حتى اگر طفل یک روزه باشد، مثل پیرمرد صد ساله خواهد بود، و اگر از جانب خدا نباشد حتى اگر صد ساله باشد، چون دیگران یک فرد عادى خواهد بود، شایسته است در این باره تأمّل شود. در این هنگام حاضران به توبیخ و نکوهش یونس پرداختند.(3)
و در آن موقع، موسم حج نزدیک شده بود. هشتاد نفر از فقها و علماى بغداد و شهرهاى دیگر رهسپار حج شدند و به قصد دیدار ابو جعفر عازم مدینه گردیدند، و چون به مدینه رسیدند، به خانه امام صادق (ع) که خالى بود، رفتند و روى زیرانداز بزرگى نشستند. در این هنگام عبدالله بن موسى، عموى حضرت جواد، وارد شد و در صدر مجلس نشست. یک نفر بپا خاست و گفت: این پسر رسول خداست، هرکس سؤالى دارد از وى بکند. چند نفر از حاضران سؤالاتى کردند که وى پاسخهاى نادرستى داد!...(4) شیعیان متحیّر و غمگین شدند و فقها مضطرب گشتند و برخاسته قصد رفتن کردند و گفتند: اگر ابوجعفر مى توانست جواب مسائل ما را بدهد، عبدالله نزد ما نمى آمد و جوابهاى نادرست نمى داد!
در این هنگام درى از صدر مجلس باز شد و غلامى بنام «موفق» وارد مجلس گردید و گفت: این ابوجعفر است که مى آید، همه بپا خاستند و از وى استقبال کرده سلام دادند. امام وارد شد و نشست و مردم همه ساکت شدند. آنگاه سؤالات خود را با امام در میان گذاشتند و وقتى که پاسخهاى قانع کننده و کاملى شنیدند، شاد شدند و او را دعا کردند و ستودند و عرض کردند: عموى شما، عبدالله چنین و چنان فتوا داد. حضرت فرمود: عمو! نزد خدا بزرگ است که فردا در پیشگاه او بایستى و به تو بگوید: با آنکه در میان امت، داناتر از تو وجود داشت، چرا ندانسته به بندگان من فتوا دادى؟!.(5)
«اسحاق بن اسماعیل» که آن سال همراه این گروه بود، مى گوید:
من نیز در نامه اى ده مسئله نوشته بودم تا از آن حضرت بپرسم. در آن موقع همسرم حامله بود. با خود گفتم: اگر به پرسشهاى من پاسخ داد، از او تقاضا مى کنم که دعا کند خداوند بچه اى را که همسرم به آن آبستن است، پسر قرار دهد. وقتى که مردم سؤالات خود را مطرح کردند، من نیز نامه را در دست گرفته بپا خاستم تا مسائل را مطرح کنم. امام تا مرا دید، فرمود: اى اسحاق! اسم او را «احمد» بگذار؟ به دنبال این قضیه همسرم پسرى به دنیا آورد و نام او را «احمد» گذاشتم.(6)
این دیدار و بحث و گفتگو و دیدارهاى مشابه دیگرى که با امام جواد (ع) صورت گرفت(7) مایه اطمینان و اعتقاد کامل شیعیان به امامت آن حضرت گردید و ابرهاى تیره ابهام و شبه را از فضا فکر و ذهن آنان کنار زد و خورشید حقیقت را آشکار ساخت.(8)

پی نوشت:

(1) . دلائل الامامه، الطبعه الثالثه، قم، منشورات الرضى، 1363 ه'.ش، ص .204.
(2) . در برخى از منابع «برکه زلول» آمده است، ولى گویا «زلزل» صحیح است، زیرا برخى مى نویسند: این برکه را «زلزل» غلام «عیسى بن جعفر بن منصور» حفر و آن را براى مسلمانان وقف نمود و از این جهت به وى منسوب گردید (مقرّم، سید عبدالرزاق، نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد - علیه السلام -، ترجمه دکتر پرویز لولاور، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس، 1370 ه'.ش، ص 109، پاورقى).
یاقوت حموى مى نویسد: ابراهیم موصلى نوازنده، «برصوما» و «زلزل» را از اطراف کوفه به بغداد آورد و به آن دو، موسیقى و آواز عربى آموخت و آنان از این طریق به دربار راه یافتند و مورد توجه خلفا واقع شدند. نام اصلى زلزل، منصور، و خواهر او همسر ابراهیم موصلى بوده است (معجم البلدان، بیروت، دار اًّحیأ التراث العربى، 1399 ه'.ق، ج 1، ص 402).
(3) . یونس و همچنین صفوان بن یحیى از اصحاب اجماع اند یعنى دانشمندان امامیه بر درستى و صحت روایات و احادیث آنان اتفاق نظر دارند. یونس از نظر جلالت قدر و عظمت معنوى در رتبه بسیار والایى قرار داشته و از طرف پیشوایان ما، مورد تمجید فراوان واقع شده است و دانشمندان علم رجال، در ستایش او داد سخن داده اند . با این اوصاف ، وقتى شخصیت بزرگ و استوارى مانند او چنین اظهاراتى بکند، وضع توده مردم و عوام شیعیان روشن است! از این نظر بعضى از دانشمندان معاصر نتوانسته باور کند که وى چنین بگوید، ازینرو گفتار او را بدین گونه توجیه کرده که مقصود او از جمله «گریه را کنار بگذار» امتحان و آزمایش حاضران در مجلس بوده تا آنان که در مقابل حق معرفتى استوار دارند شناخته شوند تا شاید او بتواند در ارشاد و راهنمایى کسى که از امام منحرف شده است، تلاشى کرده باشد! (نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد - علیه السلام - ص 110، پاورقى).
(4) . در اینجا مورخان سؤالها و جوابها را نوشته اند، ولى ما به منظور رعایت اختصار از نقل آنها صرف نظر کردیم.
(5) . مجلسى، بحار الأنوار، الطبعه الثانیه، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1395 ه'.ق، ج 50، ص 98 - 100 (به نقل از عیون المعجزات) - محمد بن جریر الطّبرى، ابن رستم، دلائل الامامه، الطبعه الثالثه، قم منشورات الرّضى،، 1363 ه'.ش، ص 204 - 206 - مسعودى، اثبات الوصیه، الطبعه الرابعه، نجف، المطبعه الحیدریه، 1374 ه'.ق، ص 213 - 215 (با اندکى اختلاف در عبارات) قرشى،، سید على اکبر، خاندان وحى، چاپ اول، دار الکتب الاسلامیه، 1368 ه'.ش، ص 642 - 644 - مرتضى العاملى،، جعفر، نگاهى به زندگانى سیاسى امام جواد - علیه السلام - ترجمه سید محمد حسینى، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین، 1365 ه'.ش، ص 27 – 29.
(6) . مسعودى، اثبات الوصیه، الطبعه الرابعه، نجف، المطبعه الحیدریه، 1374 ه'.ق، ص 215.
(7) . مجلسى، همان کتاب، ص 90 - مسعودى همان کتاب، ص 210 شیخ مفید، الاختصاص، تصحیح و تعلیق: على اکبر الغفّارى،، منشورات جماعه المدرسین فى الحوزه العلمیه - قم المقدّسه، ص 102.
(8) . گرد آوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، ص 539.

 
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان