مذهبی
سلام به وب من خوش آمدید.
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:13 ::  نويسنده : سعید

امام جعفر الصادق (ع) :   

إذا فَشَتْ ارْبَعَةٌ ظَهَرَتْ ارْبَعَةٌ: إ ذا فَشا الزِّنا كَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إ ذا اُمْسِكَتِ الزَّكاةُ هَلَكَتِ الْماشِيَةُ، وَ إ ذا جارَ الْحُكّامُ فِى الْقَضا اُمْسِكَ الْمَطَرُ مِنَ السَّما، وَ إ ذا ظَفَرَتِ الذِّمَةُ نُصِرُ الْمُشْرِكُونَ عَلَى الْمُسْلِمينَ) وسائل الشيعة ، ج 8 ، ص 13.(
 هنگامى كه چهار چيز در جامعه شايع و رايج گردد چهار نوع بلا و گرفتارى پديد آيد: چنانچه زنا رايج گردد زلزله و مرگ ناگهانى فراوان شود. چنانچه زكات و خمسِ اموال پرداخت نشود حيوانات اهلى نابود شود. اگر حاكمان جامعه و قُضات ستم و بى عدالتى نمايند باران رحمت خداوند نمى بارد. و اگر اهل ذمّه تقويت شوند مشركين بر مسلمين پيروز آيند.

چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:34 ::  نويسنده : سعید

امام سجاد (ع):   

لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِي طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.) اصول كافي، ج 1، ص 35، بحارالا نوار، ج 1، ص 185، ح 109(
 چنانچه مردم منافع و فضايل تحصيل علوم را مي‌دانستند هر آينه آن را تحصيل مي‌كردند گرچه با ريخته ‏شدن خونها و يا فرو رفتن زير آب‌ها در گرداب‌هاي خطرناك باشد.‏

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:44 ::  نويسنده : سعید

یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:24 ::  نويسنده : سعید

گوشه اي از خلق نيکوي امير المؤمنين(ع) - مهرباني به يتيمان   
حکومت علي (ع) که حکومت «عدل» بود، وي در عمل براي جهان و انديشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتي يک نفر يتيم، خود را بي پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقيما تحت نظارت و جانشين به حق انبياء و اولياء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنايت مولايش قرار مي گيرد، که ديگران در آن عصر آرزوي يتيمي مي کردند! !
در اين مورد علي (ع) مي فرمايند:
من هادي مردم و هدايت يافته خدايم، من پدر يتيمان و بي چارگانم، من سرپرست زنان بيوه و پناهگاه ضعفاء و اميد و پشتوانه ستمديدگانم.
و باز مي فرمايند:
شما را به خدا يتيمان خود را فراموش نکنيد، دهن هاي آنان را در انتظار غذا قرار ندهيد، مواظب باشيد که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد..

برگرفته از « سيماي حكومتي امام علي (ع)، ص 194

علي اكبر بابازاده »

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:ميلاد,امام محمد باقر, :: 20:9 ::  نويسنده : سعید

ميلاد مسعود امام محمد بن علي الباقر العلوم مبارك باد

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:50 ::  نويسنده : سعید

در بردباري و گذشت، علي از همه مردمان گوي سبقت را ربوده بود.براي اثبات اين گفته، کافي است بالاترين مراتب حلم او را به طور اعم در رفتار با اهل جمل و به طور اخص با مروان بن حکم و عبد الله بن زبير ملاحظه کنيم.او در جنگ جمل بر مروان دست پيدا کرد.با آنکه اين شخص از دشمن ترين مخالفان علي(ع) بود، اما علي(ع) از وي درگذشت.همچنين آن حضرت بر عبيد الله بن زبير که يکي از سرسخت ترين دشمنانش بود و به علي آشکارا ناسزا مي گفت، دست يافت و او را اسير کرد ولي وي را مورد عفو قرار داد و به او گفت: «برو!نمي خواهم تو را ببينم.»و سخني بيشتر از اين بر زبانش نراند. سعيد بن عاص نيز پس از واقعه جمل در مکه به دست علي (ع) گرفتار آمد ولي آن حضرت به او سخني نگفت و از او کناره گرفت و هيچ کس از شرکت کنندگان در جنگ جمل و مردم بصره را مورد مجازات و قهر خود قرار نداد و منادي آن حضرت در شهر ندا مي داد: «هر کس که از ميدان گريخته، تعقيب نمي شود.با مجروحان کاري نيست و هيچ اسيري کشته نخواهد شد و آن کس که سلاح خود را بر زمين گذارد امان خواهد يافت.»و دقيقا شيوه پيامبر (ع) را در فتح مکه در پيش گرفت.



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:24 ::  نويسنده : سعید

نویسنده: دکتر محمد تیجانی تونسی
مترجم: سید محمد جواد مهری

بخاری در باب «تضییع الصلاة» آورده است:
غیلان از انس بن مالک نقل می کند که گفت: هیچ چیز نمی یابم که از زمان پیامبر (ص) تا بحال باقی مانده (یعنی هیچ یک از سنتهای پیامبر بدون تغییر باقی نمانده است) به او گفته شد: نماز. گفت: و مگر در نماز تغییر ندادید و آن را ضایع نکردید.
و گوید: از زهری شنیدم که می گفت: در دمشق بر انس بن مالک وارد شدم، دیدم می گرید. به او گفتم: چرا گریه می کنی؟ گفت: هیچ یک از احکام شریعت را نمی شناسم که بدون تغییر باقی مانده باشد بجز این نماز و این نماز هم ضایع شده است. (1)
و همچنین بخاری در جلد اول در باب «فضل صلاة الفجر فی جماعة» آورده است:
اعمش ما را حدیث کرد و گفت: سالم را شنیدم که می گفت: از ام الدرداء شنیدم که گفت روزی ابوالدرداء بر من وارد شد در حالی که خشمگین بود. به او گفتم: چرا خشمگینی؟ گفت: به خدا قسم چیزی از سنت پیامبر نمی یابم جز اینکه همه با هم نماز می خوانند. (2)
و همچنین بخاری در جزء دوم از صحیحش در باب «الخروج الی المصلّی بغیر منبر» از ابوسعید خدری نقل می کند که:
هرگاه رسول خدا برای عید فطر یا عید قربان (اضحی) به مصلّی می آمد، اولین کاری که می کرد، نماز می خواند، سپس مردم را موعظه می کرد. و مردم هم بر این سنت باقی بودند تا اینکه روزی با مروان، امیر مدینه، در روز اضحی یا فطر، خارج شدم؛ او می خواست قبل از نماز، بر فراز منبر رود، لباسش را کشیدم (که متوجه شود) ولی بهر حال او قبل از نماز، خطبه عید را خواند. به او گفتم: به خدا قسم، تغییر دادید (احکام الهی را) گفت: ابوسعید! به تحقیق آنچه که تو می دانی از میان رفته است!!
گفتم: به خدا، آنچه را می دانم بهتر است از آنچه که نمی دانم. گفت: مردم پس از نماز، به خاطر ما نمی ماندند و لذا من خطبه را قبل از نماز قرار دادم!!! 
 

 

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:13 ::  نويسنده : سعید

نویسنده: دکتر محمد تیجانی تونسی
مترجم: سید محمد جواد مهری

عایشه از زبان خودش در صحاح سته

آن چه در این نوشتار می آید، بررسی و نقدی است بر توصیفاتی که عایشه از زبان خودش در مورد خودش بیان داشته و در آن به نحوه ی برخورد خود با پیامبر (ص) یا اهل بیت ایشان یا زنان دیگر پیامبر (ص) اشاره کرده است. منابع این نوشتار از صحاح سته بوده که مورد پذیرش اهل سنت است و اهل سنت معتقدند که روایات وارده در آنها صحیح السند است.

زنان دیگر پیامبر از زبان عایشه

 

وی(عایشه) می گوید:
«صفیه، همسر پیامبر غذائی برای پیامبر فرستاد، در حالی که آن وقت پیامبر نزد من بود. وقتی کنیزک از طرف صفیه آمد و غذا را آورد، تا او را دیدم، لرزه ای بر اندامم افتاد که حواسم را از دست دادم، پس آن ظرف را شکستم و بیرون انداختم. پیامبر به من نگریست، و من خشم و غضب را در نگاهش دریافتم. فوراً گفتم: پناه می برم به رسول خدا که امروز مرا نفرین کرد. فرمود: پس باید جبران کنی! گفتم: یا رسول الله! کفاره اش چیست؟ فرمود: غذائی مانند غذایش و ظرفی مانند ظرفش» (1)
و باری دیگر درباره خویش چنین می گوید:
«به پیامبر عرض کردم: بس است، اینقدر از صفیه کذا و کذا (ناسزا گفتم) تعریف مکن!! پیامبر به من فرمود: سخنی گفتی که آب دریا آن را نمی شوید». (2)
سبحان الله! چرا ام المؤمنین از اخلاق اسلامی فاصله می گیرد و چرا کمترین حقوقی را که اسلام بر او فرض کرده و غیبت و نمامی را تحریم نموده است نادیده می گیرد؟ قطعاً سخنش درباره صفیه بقدری زننده بود و سخن بدی بوده است که پیامبر را آنچنان به خشم آورده که بفرماید اگر با آب دریا آن را بشوئی پاک نمی شود.
من معتقدم که آنقدر عبارت عایشه بد بوده است که راویان حدیث - طبق معمول - عبارتش را با واژه «کذا و کذا» جایگزین کرده اند.
این هم بار دیگر است که عایشه نسبت به بانوان پیامبر، زبان می گشاید و می گوید:
«برهیچ زنی به اندازه ماریه رشک نبردم زیرا زنی زیبا و صاحب کمال بود و پیامبر از او خوشش می آمد و نخستین بار، پیامبر او را در منزل حارثة بن نعمان، جای داد که ما خیلی ناراحت شدیم و من وحشت کردم. پس پیامبر او را به جای بالاتری برد و همواره در آنجا به دیدارش می رفت که این بر ما بسیار سنگین آمده بود، از آن بدتر اینکه، خداوند به او فرزندی داد و ما را محروم ساخت» (3)
و همچنین غیرت عایشه از هوویش برتر رفته و کودک شیرخواره بی گناه را نیز در بر گرفت. گوید:
«هنگامی که ابراهیم به دنیا آمد، پیامبر او را نزد من آورد و فرمود: ببین چقدر بچه ام به من شباهت دارد. گفتم: من هیچ شباهتی در او نمی بینم!! نمی بینی که سفید رنگ و پر گوشت است؟ گفتم: هر کودکی که شیر فراوان گوسفند بخورد، سفید و چاق می شود!!». (4)



ادامه مطلب ...
سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:31 ::  نويسنده : سعید

سردار شهید سربه داری هنوز

دلداده ی خط انتظاری هنوز

روبه صفتان گرچه اهانت کردند

سروچمن سبز بهاری هنوز


بر دین نبی عجب جنایت کردند

برساحت شیعه اعتباری هنوز


دربیت نبی وفاطمه باحیدر

اي حجر عدی تو حجره داری هنوز


گرنبش شده قبرشریفت ازکین

وز هجر و فراق اشکباری هنوز

تخریب ضریح تو نماید طوفان

طوفنده ي  امواج بحاری هنوز

ازغربت وتنهایی مولای خودت

زین قصه کنون توغصه داری هنوز

درگلشن و باغ آل عترت تو چو نخل

برشاخ ولا تو برگ و باری هنوز

 دردشت حماسه کی خزانی باشد

پر لاله و یاس زگلعذاری هنوز


 توزنده به آنی که اوزنده بود

برچشم عدو خلق خاری هنوز

 اسلام علی و مهدی عصر و زمان

اصحاب نبی تومرزداری هنوز

ترسی نبود به دل(نقاب)ازدشمن

بردوش زمان کشیده داری هنوز

برگرفته از سايت خبرنگاران جوان

سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:13 ::  نويسنده : سعید

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

کيفَ يَعْملُ للآخِرةِ المَشْغولُ بالدُّنيا؟!
کسى که سرگرم دنياست، چگونه مى تواند براى آخرت کار کند؟
ميزان الحکمه، جلد 1، ص 58
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان